Gillmor Gang: Wooo Wooo – TechCrunch

https://www.youtube.com/watch؟v=RsIKep-z2dU

صرف نظر از اینکه چقدر آیفون جدید را منطقی می دانم ، همیشه احساس می کنم کسی را فریب نمی دهم. آیا به آن احتیاج دارم؟ نه آیا من آن را می خواهم؟ شاید. آیا برنامه ای دارم که چگونه می توان آن را بدون ایجاد دور جدیدی از ارتقاء برای خانواده ام توجیه کرد؟ زمانی که دختر فیلمساز من آیفون 10 خود را با صفحه شکسته و شیشه ترک خورده بررسی می کند ، نقطه فروش من تبدیل به فیلمنامه ای می شود که باید آن را فاش کنم.

این یک واقعیت شناخته شده است که آیفون جدید احساس می کند سریعتر ، قوی تر و قادر به پرش از ساختمانهای بلند در یک محدوده است. حدود یک روز. سپس با ریتم زندگی روزمره سازگار می شود و در آنجا به زودی دقیقاً شبیه آنچه که جایگزین آن شده است احساس می شود. از نظر فیزیکی ، شکاف بالای 12 Pro Max در 13 کوچک می شود. تقریباً همین است. کارهای جدیدی در مورد دوربین جدید اتفاق می افتد ، اما تغییرات سخت افزاری در خدمت نرم افزار است ، نه برعکس.

با این وجود ، جزئیات ویژگی های جدید داستان واقعی را نشان نمی دهد که چرا من باید این 13 Pro Max را داشته باشم یا هر لعنتی که نامیده می شود. متیو پانزارینو ، ویرایشگر Techcrunch ، کسی است که چشمانم و در نهایت کیف پول من را باز کرد. ظاهراً هر سال او با I5 به دیزنی لند می رود و هنگام گردش در پارک ، آیفون جدید را آزمایش می کند. امسال او مصاحبه ای با دو مهندس اپل را با نتایج آزمایش دوربین خود ترکیب کرد. نتایج خیره کننده است.

در این نسخه از Gillmor Gang ، ما معیوب هستیم که چگونه به زودی می توانیم 13. را بدست آوریم. هیچ کدام از اینها دلیل پرش ما نیست. نه کشنده های حرفه ای رک فوکوس که هیچ کدام از آنها وجود ندارد. پس از گذشت یک سال از همه گیری ، هیچ درصد واقعی در نشان دادن تلفن جدید در جلساتی که هنوز برگزار نمی کنیم وجود ندارد. مشکل اساسی من این است که هنوز چند ماه از رسیدن به علامت یکساله برنامه به روز رسانی خود فاصله دارم. من برای یک قرارداد 2 ساله هزینه ماهانه پرداخت می کنم اما پس از 1 سال می توانم قرارداد جدید 2 ساله دیگر را با جدیدترین گوشی شروع کنم. بقیه به سرعت در حال جهش هستند زیرا گروه باند به خاطر جهش فرض شده نوآوری می نالند. حتی در حال حاضر من در حال لغزش به چه حالت.

اما بعد ویدیوی متیو وجود دارد. همانطور که مکالمه وی با اپل ثابت می کند ، این فقط در مورد تمرکز بر روی رک نیست. همه چیز در مورد پیش بینی ورود به فریم و استفاده از overscan است ، که از پیکسل های اضافی در اطراف فیلم برای برطرف کردن تکان دادن دوربین استفاده می کند. این در مورد افزودن یک لایه سنسور برای ایجاد یک نقشه عمق است که می توانید با نرم افزار آن را کنترل کنید تا چشم بیننده را به سمت تمرکز چشمگیر صحنه جلب کند. این در مورد تلقین فیلم با حس الگوریتم های شهودی فیلمسازان برای مجسم کردن جریان صحنه به یک تجربه لذت بخش تر است.

این قلاب اصلی ابزارهای جدید است. موضوع این نیست که متخصصان از ابزارهای برقی ارزان تر ، سبک تر و انعطاف پذیرتری استفاده کنند. این در مورد دادن ابزارهایی برای ما ، غیرنظامیان است تا بتوانیم محصولی را خلق کنیم که ظاهری بهتر ، صاف و صاف داشته باشد ، یک نسخه عالی از واقعیت است که ما از آن به عنوان رویداد یاد نمی کنیم ، بلکه تجربه ثبت شده و تقویت شده از آن را درک خواهیم کرد. به عروسک های دوربین متیو در امتداد شادترین خیابان های روی زمین قرار دارند و تنها کاری که او باید انجام می داد این بود که با مارک های خیابانی سیستم ارتباط برقرار کند. وقتی دخترش از پشت سرش به دوربین نگاه نکرد ، تمرکز بر روی بقیه اعضای خانواده در مقابل او متمرکز شد.

من این را در یک جلسه ضبط زنده Gang مطرح کردم و همه جهنم از بین رفت. اساساً ، اجماع بر این بود که این پیشرفتهای تدریجی نقشه راه اپل به یک لحظه مهم در تاریخ یا پیشرفت یا فقط چیزهای جالب جدید اضافه نمی کند. من فکر کردم تأثیر فیلمسازی حرفه ای ممکن است کمتر از دیگران باشد. من به دوران مدرسه ام در فیلم ، ابتدا در براندیس و بعداً در موسسه هنرهای کالیفرنیا فکر کردم. من به Cal Arts رفته بودم به دلیل حضور رئیس آن ، کارگردان کمدی کلاسیک ، الکساندر (سندی) مککندریک ، از شهرت مرد در لباس سفید. او در تجارت به عنوان نویسنده پیشرفت کرده بود و در کلاس خود در کال آرتز مجموعه ای از یادداشت ها و اصول نوشتن نمایشی را تولید کرد که بعداً به عنوان یک کتاب منتشر کرد. اما آمیختگی فیلمسازی انگلیسی با دقت قدم در قدم از قدم نگذاشته و کمدی های معروف استودیوی Ealing برای یک جوان 21 ساله که به تازگی تعطیل شدن عصر طلایی هالیوود را از دست داده بود ، بسیار جذاب بود.

کال آرتز یک مجموعه کامل از بداهه بود که توسط دیزنی ها تأمین مالی شده بود ، اما توسط رادیکال ها و ناسازگارهای عصر طلایی تجربی گونزو ، معروف به دهه شصت ، هدایت می شد. در اولین سال از وجود آن ، ما برهنه در اطراف استخر در محوطه زلزله زده ویلا کابرینی در مرکز شهر لس آنجلس استراحت کردیم. 10 بلوک دورتر ساختمان برادبری قرار داشت ، جایی که کارآگاهان دهه 40 در آسانسورهای قفس طلاکاری شده در صدها فیلم و سپس برنامه های تلویزیونی سوار می شدند. پشت صحنه ها در غرب غرب بودند و در حال فروش برای پروژه های توسعه املاک بودند. با نزدیک شدن دهه هفتادی ها ، قدرت در پی سرنگونی تولید ، آهنگسازی ، طراحی گرافیکی و به طور کلی سیستم استودیو به سمت تجارت موسیقی تغییر کرد.

در اولین سال رسمی خود ، کال آرتز به محوطه در حال ساخت در والنسیا در انتهای بالای دره نقل مکان کرد. این دانشکده که در قلعه ای بتنی در بالای تپه قرار داشت ، بیشتر شبیه یک مدرسه تجاری برای توسعه انیماتورها بود تا خورش سیاسی دیالکتیکی دانش آموزان و اساتید آنها. در سال 1968 ، ژان لوک گدار در جلسات ضبط آلبوم ضیافت متکدیان از رولینگ استونز فیلمبرداری کرد. در حالی که عروسک های خدمه گدار به آرامی در اطراف استودیوهای المپیک حرکت می کنند ، آهنگی شروع به شکل گرفتن می کند زیرا برایان جونز بنیانگذار استونز در گوشه ای از یک گاف متلاشی می شود. همدردی برای شیطان روند ضبط استونز را در زمان وقوع آن مستند می کند ، از یک آهنگ محلی آکوستیک به یک سمبای موزون تبدیل می شود که در آن جونز ، وایمن ، واتس و ساکنان استودیو به عنوان پاسخی به غزل Who Kould شعار “وووووو” سر می دهند. کندی ها

از هرج و مرج ، زیبایی و قدرت بیرون می آید ، و با وقاحت در برابر مرگ ، مواد مخدر و انحلال خیره می شوید. تصویری رقت انگیز از جونز که بر روی یک گیتار آکوستیک مخلوط نازل شده است ، نحوه تغذیه جوانان راک را نشان می دهد. اجرای فیلم از قطعه چند ماه بعد در سیرک راک اند رول استونز نشان می دهد که جونز در حال پخش maracas در جلو و مرکز در ترکیب زنده با تأثیر فوق العاده است. آخرین اجرای عمومی او قبل از مرگ در کف استخر ، کیمیاگری که در استونز اولیه خود را نشان داد ، مقاوم تر از خود بازیکنان بود. سالها بعد ، اجرای زنده در سنت لوئیس اولین اجرا بدون چارلی واتس و با استیو جردن ، درامر سشن بود. مدتی طول می کشد تا بازیکنان متوجه شوند ، اما Sympathy for the Devil به عنوان بستری برای چیزی که استونز همچنان ادامه دارد ادامه می دهد. شما می توانید روح زمان ، اما همچنین امکانات آینده را احساس کنید. بالاخره این من و شما هستیم. ووووووووو

جدیدترین خبرنامه باند Gillmor

__________________

گروه گیلمور – فرانک رادیس ، مایکل مارکمن ، کیث تیر ، دنیس پومبریانت ، برنت لیری و استیو گیلمور. ضبط زنده جمعه 17 سپتامبر 2021.

تهیه و کارگردانی Tina Chase Gillmortinagillmor

fradice،mickeleh،denispombriant،kteare،brentleary،stevegillmor،gillmorgang

در خبرنامه جدید Gangmor Gang مشترک شوید و در تلگرام به کانال پشتی بپیوندید.

گروه گیلمور در فیس بوک … و در اینجا خواهر ما G3 را در فیس بوک نشان می دهد.