هنگام ساخت استارتاپشما در حال تصمیم گیری در مورد زمان تصمیم گیری هستید – چه زمانی بازار را راه اندازی کنید ، چه زمانی این نقش کلیدی را استخدام کنید ، چه زمانی دور دیگری را مطرح کنید. اما یکی از مهمترین تصمیمات زمان بندی شما ممکن است آن تصمیمی باشد که هنوز به آن توجه نکرده اید: زمان مراجعه به شرکت. اگر در حال حاضر در مورد آن بحث نمی کنید ، به احتمال زیاد یک فرصت بزرگ را نادیده گرفته اید.
من این را بارها و بارها هنگام کار با ده ها مدیر عامل شرکت نوپا در Greylock Partners دیدم. نزدیک شدن به شرکت می تواند برای تیم های مراحل اولیه دلهره آور باشد. بسیاری از بنیانگذاران وقتی پیشنهادش را دادم ، عقب نشینی می کنند ، و من دلیل آن را می فهمم: این ناراحت کننده است و شاید حتی متضاد باشد. یکی از موارد رایج این بود: “ما آماده نیستیم. ما خیلی زود هستیم ما می خواهیم ابتدا محصول خود را بیشتر بهینه کنیم. ” آنها می ترسیدند که اگر خیلی زود با شرکت های بزرگ شرکت کنند ، آن را منفجر می کنند.
طبق تجربه من ، عکس این قضیه صادق است. در هنگام راه اندازی ، شما دائما در تلاش هستید تا یادگیری را در تنگ ترین حلقه های ممکن به حداکثر برسانید. هرچه زودتر شروع کنید ، دانش و تکرارهای به دست آمده ارزشمندتر است. بازار شما فرقی نمی کند.
من اینجا هستم تا به شما بگویم ممکن است هر دو یک شرکت محصول محور باشید و در همان زمان به دنبال کسب و کار باشید
یک درس کوتاه تاریخ
برای مثال Slack را در نظر بگیرید. Slack که از استارتاپ های سراسر دره و فراتر از آن استفاده می کرد ، برای بسیاری از تیم ها به یک فناوری بدون زندگی تبدیل شد. این با استانداردهای تقریباً هر کسی موفقیت آمیز است ، و با این حال ، این شرکتی است که به عنوان یک شرکت دولتی مستقل دوام نیاورد. چرا؟ زیرا نمی تواند در برنامه زمانی خود به طور کامل وارد شرکت شود.
من اینجا هستم تا به شما بگویم این امکان وجود دارد که هم یک شرکت محصول محور باشید و هم به طور همزمان از این شرکت استقبال کنید.
اسلک در بین استارتاپ ها از رشد زیادی برخوردار بود ، اما در معاملات بزرگ توسط تیم های مایکروسافت شکست خورد. مایکروسافت از اعتبار سازمانی خود ، کانال های توزیع عمیق و ماهیچه های خام خود برای جلوگیری از امضای اسلک با شرکت های بزرگ که باید در پروتکل های تعیین شده و زیرساخت های موجود کار می کردند ، استفاده کرد. ممکن است تیم ها تجربه کاربری فوق العاده ای نداشته باشند ، اما با شرکت هایی که در آنجا بودند ملاقات کرد و با قوانین خریدی که آنها درک می کردند بازی کردند.
نتیجه؟ اسلک 12 سال پس از تأسیس توسط Salesforce به ارزش 27.2 میلیارد دلار خریداری شد.
به طور واضح ، خرید Slack – بزرگترین خرید در تاریخ Salesforce – نتیجه بدی نیست. بسیاری از استارتاپ ها رویای چنین خروجی را دارند ، اما احتمالاً آن چیزی نیست که این شرکت با توجه به موقعیت محبوب و محبوبیت زیادش به دنبال آن بود. این یک حرکت پیشرو بود ، راهی برای استفاده از وزن Salesforce برای ضربه زدن به رقابت با تیم ها.
س questionال این است که اگر اسلک فروش شرکت را زودتر در نظر می گرفت ، آیا می توانست به عنوان یک شرکت دولتی مستقل زنده بماند؟
یک رویکرد پایین به رشد ، مانند اسلک معروف ، فوق العاده است ، تا زمانی که کافی نباشد. با کمک به ده ها شرکت نمونه کارها برای نزدیک شدن به شرکت در Greylock Partners و اکنون به عنوان مدیر عامل شرکت نوپا ، چند توصیه در مورد چگونگی جلوگیری از اشتباهات رایج در اینجا آمده است:
زودتر از آنچه فکر می کنید باید شروع کنید
امروزه برخی از موفق ترین شرکت های تجاری در جهان قبل از اینکه حتی یک محصول داشته باشند با مشتریان سازمانی در ارتباط بوده اند. هدف این است که اطلاعاتی راجع به خواسته های مشتری ، ارزش آن و یا اینکه چگونه محصول خود را ارزیابی می کنند جمع آوری کنیم. استارتاپ ها می توانند اطلاعات مهمی را بدست آورند که ممکن است به روند حرکت آنها کمک کرده و محصول را سریعتر آماده کند.