بسیاری از بنیانگذاران شروع می کنند شرکت های خود را به این دلیل که آنها به دنبال ایجاد حرفه ای در مورد یافتن راه حلی برای یک مشکل یا نقطه درد هستند. دانشمندان هیچ تفاوتی با هم ندارند، و با این حال، شما به اندازه مهندسان یا اپراتورها نمی بینید که دانشمندان بنیانگذار می شوند.
مشاهده شرکتهای بیوتکنولوژی که توسط دانشمندان و محققین راه اندازی شدهاند معمول است، اما بسیاری از زمینههای دیگر دارای شرکتهایی هستند که از تحقیقات انجامشده توسط دانشمندانی استفاده میکنند که بعید به نظر میرسد کارآفرین شوند.
پس چرا دیدن افراد خارجی که تحقیقات را از آزمایشگاه بیرون می آورند و نه خود دانشمندان بسیار رایج است؟ مطمئناً، برخی از دانشمندان ترجیح می دهند تمام وقت خود را بر روی تحقیق متمرکز کنند، اما آوردن ثمرات آن کار به دنیای واقعی عموماً تنها راه برای به کار بردن آنها برای مشکلاتی است که در وهله اول کار قرار بود حل کند.
این یک گره پیچیده برای باز کردن است. اول از همه، ننگی در اکوسیستم استارت آپی وجود دارد که دانشمندان عموماً برای بنیانگذاران خوب ایجاد نمی کنند. به نظر می رسد که این نظر تا حد زیادی وجود دارد زیرا آنها اغلب از دانشگاه هستند، که می تواند یک حوزه کاملاً منزوی با ساختارها و تفاوت های ظریف نسبت به استارتاپ ها یا بیشتر مشاغل باشد. این باعث می شود این تصور ایجاد شود که آنها مهارت های مورد نیاز برای کار را ندارند.
اما مانند همه تعمیم ها، اغلب درست نیست. استیسی بلین، یکی از بنیانگذاران و مدیر ارشد علمی Concarlo Therapeutics، در یک قسمت اخیر پادکست Found گفت که تمام دلایلی را شنیده است که چرا برخی از سرمایه گذاران فکر نمی کنند دانشمندان بنیانگذاران قوی می شوند و او آن را نمی خرد.
بلین پس از گذراندن بیش از دو دهه برای تحقیق در مورد همان نوع پروتئین که میتواند منجر به درمان سرطانهای مقاوم به دارو شود، وارد کارآفرینی شد. اما زمانی که تحقیقاتش به سمت توسعه داروها میرفت، زمان راهاندازی شرکتی فرا رسیده بود که باعث رد درخواستهای او شد.