تنوع عصبی و معضل طراحی نرم افزار – TechCrunch

Homo sapiens واقعاً گونه ای متنوع است. ما بر اساس منشأ خود در مناطق مختلف کره زمین متمایز از یکدیگر به نظر می رسیم. ما با استفاده از هزاران زبان ارتباط برقرار می کنیم. ما بر اساس تجربیات ، میراث و فرهنگ خود الگوهای فکری متفاوتی داریم. مغز ما همه منحصر به فرد است. ما مسائل را تجزیه و تحلیل می کنیم و با استفاده از همه این ویژگی ها – و بسیاری دیگر ، تصمیم می گیریم.

همه این عوامل مستقیماً بر نحوه انجام تجارت و نحوه استفاده از ابزارها برای انجام وظایف ما تأثیر می گذارد. انجام کسب و کار خوب برای اکثر مردم به اندازه کافی چالش برانگیز است ، اما افرادی با ویژگی های تنوع عصبی – متخصصانی که “متفاوت فکر می کنند” ، همانطور که استیو جابز متاخر می گفت – یک نژاد منحصر به فرد هستند که استعدادهای آنها اغلب در شرکت ها کم ارزش یا استفاده نشده است ، که اغلب ارزش دارد. استانداردسازی و ترجیح دادن انحرافات محدود از الگوهای کاری عادی.

نقش تنوع عصبی

افراد ناهنجار عصبی اطلاعات را متفاوت از شیوه جریان اصلی پردازش می کنند. نمونه هایی از این افراد در طیف اوتیسم ، با نارساخوانی ، یا کسانی که دارای اختلال نقص توجه یا ADD هستند. کارشناسان معتقدند که حدود 40 درصد از افراد مبتلا به بیماری های عصبی هستند.

بسیاری فکر می کنند این درصد در حرفه فروش حتی بیشتر است ، زیرا فروشندگان خوب اغلب پشتکار بیشتری دارند و “خارج از چارچوب” فکر می کنند. بعید نیست که فردی در هر تیم فروش یک فروشنده فوق ستاره باشد اما انواع عصبی بر نحوه تعامل آنها با اطلاعات و دیگران تأثیر می گذارد. این استدلال بسیار جالبی را در مورد خرد ادغام افراد عصبی معمولی در سازمان های فروش و امکان رشد آنها ایجاد می کند.

به عنوان مثال ، فروشندگان از سیستم های نرم افزاری مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) استفاده می کنند ، جایی که همه سوابق ، گردش کار و تجزیه و تحلیل استاندارد شده و تجربه کاربر محدود به یکی نحوه پیکربندی سیستم

اما همه نمی توانند از چنین سیستم پیچیده و سفت و سختی استفاده بهینه کنند ، به ویژه هنگامی که لایه تعامل کاربر بسیار محدود است. اکثر افراد دارای تنوع عصبی به ویژه در برنامه های “معتبر” که تمایل دارند شیوه خاصی از کار را به کاربر تحمیل کنند ، گاهی بدون در نظر گرفتن همه جنبه های انسانیت کاربر – روش منحصر به فرد آنها در پردازش اطلاعات و حرکت در گردش کار ، مشکل دارند. به همین دلیل است که در اکثر سازمان های فروش ، نمایندگان فروش با عملکرد بالا اغلب کسانی هستند که CRM را حداقل به روز می کنند و چرا اکثر فروشندگان از برنامه های کاربردی یادداشت برداری ، وظایف و صفحات گسترده برای مدیریت خط معاملات خود استفاده می کنند.

متخصصان Neurodiverse دیدگاه ها و نقاط قوت متفاوتی را مطرح می کنند و اغلب وضعیت موجود را به چالش می کشند. این تنوع فکری است که به شیوه های خاصی به سازمان قدرت می بخشد.

شرکتها از استعداد عصبی تنوع چه چیزی باید بدست آورند؟

JP Morgan در سال 2015 یک برنامه آزمایشی تنوع عصبی به نام اوتیسم در محل کار ایجاد کرد و نتایج قابل توجه بود. کارکنان این برنامه 48٪ سریعتر در انجام وظایف و 92٪ بهره وری بیشتری نسبت به همسالان خود داشتند. نتایج اولیه یک برنامه آزمایشی دیگر در بخش خدمات انسانی استرالیا نشان داد که تیم های آزمایش نرم افزار تنوع عصبی این سازمان 30 product بیشتر از تیم های عصبی هستند.

اکثر افراد مبتلا به اوتیسم توجه زیادی به جزئیات دارند. به عنوان مثال ، یک پسر بچه 7 ساله در طیف اوتیسم ، جزئیات هر کشتی غرق شده در تاریخ را حفظ کرده است. این نوع تمرکز و اشتیاق برای اطلاعات در هنگام استفاده از نقشهای مناسب ، پتانسیل قابل توجهی دارد. استعدادهای اوتیسم اغلب به طور ایده آل برای برخی از بخش های سریع رشد اقتصادی اقتصاد دانش از جمله تجزیه و تحلیل داده ها ، خدمات فناوری و مهندسی نرم افزار مناسب است. در واقع ، ایلان ماسک ، مدیرعامل تسلا اخیراً فاش کرد که مبتلا به سندرم آسپرگر است ، نوعی اوتیسم.

در ناحیه تنوع عصبی دیگر ، متفکران خارج از جعبه اغلب نارساخوان هستند. برخی از افراد نارساخوان را که جهان را تغییر داده اند در نظر بگیرید: استیو جابز ، ریچارد برانسون و بیل گیتس ، به ذکر چند مورد. ویژگی مشترک آنها این است که می توانند به گونه ای متفاوت به جهان نگاه کنند.

معضل نرم افزاری

بیشتر و بیشتر شرکت ها این پیام را دریافت می کنند: کارکنان نورو واگرا باید به عنوان منبع عظیمی از استعدادها و مشارکت شناخته شوند. در عین حال ، افزایش آگاهی از انواع بی عدالتی های اجتماعی در پی حوادث سال 2020 باعث شده است تا سازمان ها بیشتر تنوع عصبی را به عنوان بخشی از تنوع ، برابری و ابتکارات خود در نظر بگیرند.

اما تا اینجا ، تمرکز تا حد زیادی بر این بوده است که چگونه استخدام ، آموزش ، مراحل انجام کار و حتی طراحی دفتر (هنگامی که همه ما به دفتر کار برمی گردیم) می تواند برای افراد مبتلا به نورو واژگون فراگیرتر باشد. به عنوان مثال ، SAP و مایکروسافت تلاش های خود را برای استخدام کارکنان عصبی بیشتر افزایش داده اند.

این ابتکارات مهم هستند ، اما ما معتقدیم که شرکت های نرم افزاری باید گامی فراتر برده و رویکرد خود را در سطح اصلی طراحی تغییر دهند.

بسیاری از نرم افزارها شیوه خاصی از کار را به کاربران تحمیل می کنند ، در حالی که هیچ اهمیتی به احساسات و جریانات همه چیز از دیدگاه کاربر نمی دهند. و در طول راه ، این سیستم سفت و سخت به پایان می رسد بدون حذف بسیاری از افرادی که دارای تنوع عصبی هستند. در نتیجه ، کاربران در مشاغل روزمره خود با چالش هایی روبرو می شوند زیرا ابزارهایی که در اختیار آنها قرار گرفته است با نحوه پردازش اطلاعات و حرکت در گردش کار خود مطابقت ندارد ، همه اینها به نام استانداردسازی است و سازمانها از ضعف رنج می برند. اتخاذ ابزارها و سیستم های آنها

هیچ فروشنده ای این کار را عمدا انجام نمی دهد. فقط انجام و انجام خوب آن دشوار است. اما برای هر شرکت نرم افزاری باید به یک ارزش اصلی تبدیل شود که طراحی نرم افزاری همدلانه را که برای همه کاربران تصور و توجه می کند ، دنبال کند و به همه کمک کند تا به همان اندازه کارآمد و مولد باشند. این امر با تشخیص و درک اینکه همه “کاربران” یکسان نیستند شروع می شود ، که منجر به طراحی نرم افزارهای انعطاف پذیر و قابل دسترسی می شود که درصد بیشتری از مردم به طور طبیعی می توانند از آن استفاده کنند.

اگر سازمان های فروش بیش از سهم خود از افراد مبتلا به نورودریگنت دارند ، تصور کنید که ابزارهای نادرست چه تاثیری می توانند داشته باشند – مثلاً نرم افزار CRM که از فرد مبتلا به ADHD می خواهد بسیاری از کارهای خسته کننده ورود اطلاعات را انجام دهد. تمام سرخوردگی ، از دست دادن پتانسیل و آسیب روحی را تصور کنید زیرا به یک فروشنده ماهر و دارای تنوع عصبی ابزارهای اشتباهی داده شد تا بتواند پتانسیل کامل خود را نشان دهد.

زمان آن فرا رسیده است که صنعت به طور کلی تفکر خود را در مورد تجربه کاربر نرم افزار گسترش دهد و از انعطاف پذیری به عنوان یک اصل کلیدی در طراحی استفاده کند.